روش‌شناسی تفسیر اجتماعی قرآن

مبانی و پیش‌فرض‌های تفسیر اجتماعی

با توجه به آن‌چه از تبیین رابطة مفاهیم و مسائل جامعه‌شناختی و موضوعات و محورهای اجتماعی قرآن‌کریم و به کارگیری و توجه به آن‌ها در تفسیر اجتماعی مطرح گردید، مناسب است به بررسی مبانی و پیش‌فرض‌های تفسیر اجتماعی با گرایش جامعه‌شناختی بپردازیم. تا از تلقی نامناسب جلوگیری و برداشت عالمانه‌تری از رابطة تفسیر قرآن‌کریم و مباحث جامعه‌‌شناختی ارائه شود.

از آن جا که تمایز روشنی بین مبانی و پیش‌فرض‌ها وجود ندارد و گاهی آن دو را یکی می‌دانند یا آن‌ها را در دو وادی کاملاً متفاوت با یک تعداد معیارهای سلیقه‌ای از هم جدا می‌کنند، به نظر می‌رسد چون یک تعداد معیارها، به عنوان مستندات تفسیر اجتماعی از بیانات درون قرآنی به حساب می‌آیند، از آن‌ها با عنوان، مبانی یاد ‌کنیم و به بررسی آن بپردازیم و مواردی از اصول را نیز که جنبة برون قرآنی دارند و در تفسیر اجتماعی باید به آن‌ها توجه نمود و بیشتر به حوزة علوم اجتماعی و جامعه‌شناختی ـ به طور خاص ـ ناظرند، پیش فرض‌های ورود به تفسیر اجتماعی بشماریم و بررسی کنیم.

الف) پیش فرض‌ها

1. جامعه از نوعی وجود بهره‌مند است؛ جامعه را چه دارای وجودی اعتباری بدانیم (ر.ک. به: جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 18) یا وجود حقیقی و اصالتی برای آن بپذیریم (آرون، ریمون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه‌شناسی، 110 ـ 85)، (ر.ک. به: مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ در قرآن، 343 ـ 335، از مجموعه آثار، ج 2) بالأخره نوعی وجود برای جامعه قائل شده‌ایم. یکی از مواضع بحث در حوزة جامعه‌شناسی ـ و قبل از آن در فلسفه اجتماع ـ سخن از اصالت جامعه و به تبع آن، تأثیرپذیری افراد و جامعه از هم است. بر این اساس هر کدام که اصالتی برای جامعه قائل شدند، نوعی وجود را هم برای آن قائل‌اند.

به عبارت دیگر مفهوم جامعه هر چند از حضور افراد زیاد در یک محیط با ملاک‌های یاد شده گرفته شده است، در عین حال مقوماتی دارد که معمولاً به فرد تنها منتسب نمی‌شود و به جمع بدون افراد هم نمی‌توان نسبت داد؛ بلکه به گونه‌ای از اتحاد بر می‌گردد که از آن به جامعه تعبیر می‌شود.

به قول شهید مطهری; دارای روحی است که نقش آن ایجاد اتصال و پیوستگی است (مطهری، 339)، یعنی در عین حال که متشکل از نهادها و ساختارهای اجتماعی متفاوت و زیاد است، گونه‌ای از وحدت را دارد که عناصر مطرح در تعریف جامعه، (مذهب، نوع تفکر، منطقه جغرافیایی، هدف مشترک و زبان)، حکایت از آن دارند.بر اساس دیدگاه‌هایی مانند نظر شهید مطهری، آیات فراوانی در این جهت قابل استدلال است که برای نمونه می‌توان به برخی آیات که در آن مفهوم «امت» یا «قوم» به کار رفته است، استناد کرد.

2. جامعه یک ارگانیسم (اندام ‌واره) است؛ نوعی نگرش وحدت گرایانه به جامعه و کلیّت آن وجود دارد، نگاهی همسو با دیدگاه قرآن‌کریم به کل جهان هستی و این‌که همه در عین کثرت با یک هدف و در یک مسیر به سوی خداوند در حرکت‌اند. به طور قطع نگرشی اندام‌ واره‌ای به جامعه، پیش فرض دیگری است که امکان تحلیل صحیح مسائل اجتماعی و پیرامونی انسان را فراهم می‌سازد، که غیر از آن یعنی نگاهی جزیره‌ای، استحکام و مبنای متقن ندارد.

از ادلة عمده این وحدت‌گرایی حاکمیت قوانین مشترک بر جامعه و سنت‌های اجتماعی معهود است که امکان تحلیل علمی تاریخی جامعه و زمینه بهره‌مندی و عبرت‌آموزی از آن را با تفسیر قرآن کریم فراهم می‌سازد، مانند قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ؛ (آل‌عمران / 137).

3. نقصان و ناتوانی تئوری‌های علوم اجتماعی در تحلیل رفتارهای انسانی؛‌ به این معنا که،‌ جامعه‌شناسی به عنوان یکی از علوم ناقص بشری، و از طرفی مبتنی بر استقرای ناقص، دارای نظریه‌ها و تئوری‌های متعددی در حوزه‌های مربوط از جمله تحلیل رفتارهای اجتماعی سازگار یا ناسازگار، تبیین هنجارها، ارزش‌های اجتماعی و توصیف رفتارهای انقلابی است؛ لیکن آن‌چه مسلم است و تاکنون قطعیت آن مورد تردید قرار نگرفته (صرف نظر از بی‌اعتباری و پایایی قطعی آن‌ها به ویژه دیدگاه‌ها و دکترین‌های اصلی در این نگرش یعنی کارکردگرایی، تضادگرایی،‌ ساختارگرایی و...)

این است که همه نظریه‌ها دارای مبانی و اصول غیر الهی و بیشتر، با توجه به نگرش انسان مدارانه یا جامعه‌گرایانه تدوین شده‌اند که با توجه به دو ساحتی بودن حیات انسانی و ابتنای بر آن جهانی بودن بشر، ‌این دیدگاه‌ها در تحلیل رفتار اجتماعی و مصادر آن رفتار، ناقص و دچار نوعی ناتوانی‌اند، برای نمونه با مراجعه به قرآن کریم معلوم می‌شود که یکی از عوامل مؤثر در کاهش انحرافات و تقویت اطاعت از خداوند در گروهی از انسان‌ها، انگیزة ورود به بهشت و فرار از جهنم با وصف قابل توجه قرآن کریم از آن دو است (ر.ک. به: محتوای سوره‌های واقعه والرحمن). این‌جاست که در تحلیل‌های مادی‌گرایانه هیچ نقشی برای این دو مهم در بازدارندگی اعمال و رفتار انحرافی نمی‌توان تصور کرد.

4. قدمت و طول عمر کوتاه دیدگاه‌ها و نظریه‌ها در حوزه علوم اجتماعی صرف نظر از نقص آن در تبیین رفتار انسان‌ها، ‌از جمله مواردی است که نمی‌تواند پابه‌پای قدمت و تاریخ گزاره‌ها و بیان‌های قرآنی حرکت کند. بیش از هزار و چهارصد سال از نزول قرآن می‌گذرد، ولی هر روز بر معارف استفاده شده از قرآن کریم افزوده می‌گردد. کتاب‌های علمی در حوزه‌های مختلف، فقهی،‌ کلامی، تفسیری، اخلاق، تاریخ و قصص، علوم قرآنی و صدها معلومات دیگر همه شاهدی روشن بر این مدعا هستند.

در نتیجه پذیرش برتری این معارف و قدمت آن‌ها بر نظریه‌ها و دیدگاه‌های علوم اجتماعی از جمله پیش‌فرض‌ها است که از نظر زمانی و نیز محتوایی بر جامعه‌شناسی غلبه دارد؛ به ویژه که بسیاری از آن‌چه امروز در قالب مباحث علمی از جمله در علوم اجتماعی مطرح است، ریشه در معارف دینی، اسلامی و به ویژه، تفکر شیعی دارد و بسیاری از محورهای اصلی آن را در روایات و احادیث نبوی و اهل بیت می‌یابیم.

این‌که ابن خلدون پدر علم جامعه‌شناسی لقب می‌گیرد و قبل از آن بیرونی و دیگران، چون فارابی، در تصویر جامعه و مدینة فاضله همسو با قرآن و سنت اظهار نظر می‌کنند، دلیلی روشن بر اثبات این مدّعاست (ر.ک. به: گروهی از نویسندگان، دفتر همکاری حوزه، درآمدی بر جامعه‌شناسی اسلامی).

ب) مبانی

1. مبانی عام

1 ـ 1) امکان و جواز تفسیر: از مبانی عام تفسیر اجتماعی، پذیرش امکان و جواز تفسیر با توجه به گرایش‌های مفسّر است که ادلّه متعددی از جمله ادلّة درون قرآنی مانند مجموعه آیات دعوت کننده به «تدبّر»، (نساء/ 82 ؛ محمد9/ 24) «تفکر»، (نحل/ 11، 44 و 69؛ آل‌عمران/ 191؛ یونس/ 24؛ رعد/ 3؛ روم/ 21؛ زمر/ 42؛ جاثیه/13) «تحدّی»، (بقره/ 23، یونس/ 38، هود/ 13) و همچنین آیات بیانگر وجود «متشابهات» (آل عمران/7) در قرآن و این‌که قرآن «تبیان کلّ شی» است (نحل/ 89) شواهدی مؤثر بر آن است.

1 ـ 2) جامعیت و جاودانگی قرآن کریم به عنوان معجزه‌‌ای الهی از دیگر مبانی است. این‌که قرآن کریم انحصار در زمان نزول ندارد و فرهنگ زمانه و شرایط آن، جز بخشی ابزار گونه در خدمت انتقال احکام و دستورات الهی در قالب کلمات قرآنی نیست (ر.ک. به: زمانی، حسن، قرآن و مستشرقان، فصل قرآن و فرهنگ زمانه).

از شواهد و مدارکی که به این جامعیت دلالت می‌کنند. وجود ظاهر و باطن در قرآن کریم است (ر.ک. به: سید رضا مؤدب، روش‌های تفسیر قرآن) که به خوبی گویای توانایی قرآن کریم در تحلیل مسائل روز و جدید است. ضمن این که هدف قرآن کریم بر اساس این جامعیت، هدایت انسان به رشد و تعالی است و این که جز با تشکیل حیات اجتماعی و توجه به پیچیدگی آن با گسترش جمعیت روی زمین، تحقق این هدف میسر نیست، ‌حقیقت این جامعیت و رجوع مستمر به آن روشن‌تر می‌گردد (المیزان فی تفسیر‌القرآن، 4، ذیل آیه 200 آل‌‌عمران).

1 ـ 3) ممنوعیت تفسیر به رأی: الهی بودن، محکم بودن و قیّم بودن قرآن کریم اقتضا می‌کند از دست‌برد اندیشه‌های غیر ناب، برداشت‌های ناصواب و غیر منطقی، و ‌استدلال‌های بدون پشتوانه و غیر معقول به دور باشد. اعتماد به تفاسیری که به شکل مؤثر برخاسته از ظن شخصی و تحمیل نظرات بر قرآن کریم است،‌ خطر برداشت‌های انحرافی و التقاطی را در خصوص قرآن کریم گوشزد می‌کند.

نفی تفسیر به رأی مصونیتی برای مفسر، تکریم قرآن و منطقی کردن شیوه‌ها و برداشت‌های ما از آن است و چون ورود به تفسیر قرآن با گرایش اجتماعی، و دغدغه‌هایی از این دست، امکان ورود مفسر به فضای تحمیل نظر شخصی و عدم رهایی از پیش داوری‌های غیر علمی را به دنبال دارد؛ می‌طلبد تا در بخش مبانی به آن توجه ویژه شود.

از عمده دلایل و شواهد بر اهمیت این مسئله، وجود افراد مغرض و منحرف در طول تاریخ تفسیر قرآن است که تلاش کرده‌اند از این ناحیه و بر اساس اندوخته‌ها، نگرش‌ها و گرایش‌های خاص خود، دست به تفسیر بزنند و در نگاه دیگران استناد به قرآن را مخدوش سازند و باعث برخی اتهامات واهی به قرآن‌کریم و طرفداران آن گردند. هر چند قرآن کریم خود عیبی ندارد و از این اتهامات پاک است، لیکن، پاک‌سازی این اتهام به دلیل عیوب متعدد در مشی مسلمانان، می‌تواند هزینة جبران‌ناپذیری را متوجه مسلمانان، جوامع اسلامی و حرکت رو‌به رشد آنان سازد (ر.ک. به: منطق تفسیر (1)، 11 ـ 258 و 543).

2. مبانی خاص

2ـ1) امکان تفسیر علمی قرآن: پس از این ‌که امکان تفسیر و جواز آن به عنوان مبنا پذیرفته شد و از طرفی ممنوعیت تفسیر به رأی نیز از حریم قرآن کریم محافظت نمود، به نظر می‌رسد انحصار برداشت از قرآن کریم در یک حوزه و گروه خاص، امری غیرمنطقی و مخالف با اهداف قرآن کریم است. نیم نگاهی به اشارات علمی قرآن، با موضوعات مختلف علمی،‌ که روشنگر و هادی ویژه در عرصه بهره‌مندی از آن در برابر مدعیان اصلاحات در جامعه بشری است، تفسیر علمی قرآن کریم را ممکن و بلکه لازم و ضروری می‌نمایاند.

از مباحث و مطالب ناظر به علوم طبیعی که بگذریم، سخن از سنت‌های اجتماعی قطعی قرآن و سازگاری آن با جهان شمولی‌های فرهنگی که گویای اشتراک جوامع در قوانین اجتماعی ـ تاریخی است، ‌شاهدی در خصوص امکان تحلیل علمی در عرصة اجتماع، تاریخ و فلسفة تاریخ از نگاه قرآن کریم است (ر.ک. به: صدر، محمد باقر، سنت‌های تاریخ در قرآن).

2ـ 2) امکان استخراج قوانین جامعه‌شناختی در دو بخش تاریخی و اجتماعی از قرآن کریم: به طور قطع این کتاب عزیز، کتاب سرگذشت‌ها نیست،‌ کتابی است که بر اساس یافته‌های صحیح می‌تواند تبیین‌ کننده نظام‌های مختلف در عرصه زندگی بشری باشد. تأملی در فلسفة بیان قصص با نگاهی ژرف حکایت از یک ظرافت دارد، یعنی عبرت‌آموزی از سرگذشت‌ها. تأییدهای قرآن‌کریم در این زمینه بیش از حدّ است.

همچنین صراحت در بسیاری از قوانین از جمله آیة کریمة إِنَّ اللَّهَ لاَیُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ....؛ (رعد/ 11) و موارد مشابه که حکایت‌کننده سرگذشت فراعنه، نمرودها، ابوسفیان‌ها است و به گونه‌های مختلف نقاب از چهره‌های تار و تیره آن‌ها بر می‌دارد و ضمن تحلیل علل این رویدادها، به ادوار دیگر جامعة بشری تذکر می‌دهد که هر جامعه و دولتی که این مسیر را بپیماید، به یقین به سرنوشتی مشابه دچار خواهد شد (آل‌عمران/ 137)؛ همان‌گونه که در برابر الْعَاقِبَةُ ‌لِلْمُتَّقِینَ؛ پرهیزکاران سرگذشتشان، ‌همان سرنوشت انبیاء و صالحان است و آن‌ها عاقبت زمین را به ارث خواهند برد، زیرا أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ (انبیاء/ 105) (ر.ک. به: المجتمع، ‌بحوث فی المذهب الاجتماعی القرآنی).

2ـ 3) امکان ترسیم و تعیین اصول و قواعد نظام اجتماعی مطلوب از نگاه قرآن‌کریم: این مبنا به دلیل جایگاه آن در حیات بشری، و تناسب آن با آرمان‌گرایی که در تمام ادیان از جمله دین مبین اسلام و به ویژه با اعتقاد تفکر شیعه بر منجی آخر الزمان، وجود دارد، زمینة بهره‌مندی از قرآن کریم در مسائل اجتماعی و حیات جمعی بشری را بیشتر می‌کند و آن را اصولی‌تر می‌نماید. بحثی که در تمام مطالعات اجتماعی ـ با انواع نگرش‌ها ـ جایگاه ویژه خود را دارد و معمولاً تحت عناوینی چون، «اتوپ»، «مدینة فاضله»، «ناکجا آبادها» و «هزاره‌ها» مفهومی شده‌اند (ر.ک. به: مکارم، محمد حسن، مدینه فاضله).

تأملی در شعارهای محوری قرآن کریم در مورد جامعه سالم (عدالت، آزادی، برابری و مساوات) شاهدی زنده بر توان قرآن کریم در ارائه چنین آینده‌ای است؛ آن‌چه بشر بالفطره از آغاز حیاتش در زمین به ویژه پس از ظهور انبیای عظام احساس کرده و همچنان به دنبال یافتن صورت واقعی آن بر روی زمین است، لذا چون هدف اساسی قرآن کریم در نهایت به تشکیل جامعة سالم و مدینه‌ای به تمام معنا فاضله می‌رسد، (انبیاء/ 105)، نوعی هم‌آهنگی بین این هدف متعالی و دیدگاه‌های جامعه شناختی در این عرصه وجود دارد که به دلیل نقص فراوان تبیین جامعه آرمانی در نگاه جامعه شناختی، قرآن کریم تصویر صحیحی از آن هر چند به اجمال ارائه می‌دهد؛ جامعه‌ای که در آن جز خدا پرستش نمی‌شود، و جز به عدالت و برادری نمی‌اندیشند. نفسانیات و تمایلات در غل و زنجیرند و بهره‌وری از حیات بشری به حد اعلی خود می‌رسد وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ (قصص / 5).

3 ـ 4) وجود و امکان شناسایی مفاهیم، محورها، و گزاره‌های همسو و ناظر به مباحث اجتماعی که زمینة بهره‌مندی و تفسیر اجتماعی از قرآن را فراهم می‌سازد: امروز با مراجعه به ظواهر قرآن، بسیاری از محورها و مفاهیم در حوزة مبانی جامعه‌شناسی و موضوعات تخصصی در این وادی قابل شناسایی است که ضمن اصلاح مبانی این علم، زمینه آشنایی با انسان و جامعه را در ابعاد گسترده‌تری فراهم می‌سازد.

برای مثال، همان‌گونه که در صفحات پیشین گذشت، به راحتی چیستی جامعه، عوامل عمده در زیست اجتماعی، ماهیت اصلی جوامع، اصالت و محوریت فرد یا جامعه، را از آیات قرآنی می‌توان استخراج نمود (ر.ک. به: سمالوطی، نبیل، بناء المجتمع الاسلامی ونظم دراسة فی علم الاجتماع الاسلامی).

ویژگی‌های تفسیر اجتماعی

هم‌اکنون می‌توان ویژگی‌های زیر را برای تفسیر اجتماعی قرآن بر شمرد و آن را دلیلی برای مراجعه و استفاده از قرآن کریم در عرصه پاسخ‌گویی به مسائل امروز جامعة بشری دانست.

1. افزایش قدرت تطبیق آیات بر زندگی عصری و تلاش در راستای فهم آن برای درمان مشکلات موجود جوامع.

2. هماهنگی این تفسیر با عمده مباحث مطرح در قرآن کریم از آن جهت که حول مسائل اجتماعی و جامعه است و از طرفی گویای خاستگاه اصلی دین اسلام (حیات اجتماعی) است؛ آن گونه که از بیان مرحوم علامه‌; در تفسیر آیه 200 سورة آل عمران فهمیده می‌شود.

3. تفسیر اجتماعی آیات با مستندات عقلی و منطقی و روایی خود، کمک می‌کند تا نیاز به استفاده از روایات ضعیف و گاهی اسرائیلیات از بین برود و به ژرفای قرآن و آیات آن در حل مسائل امروز بشری بیشتر توجه گردد.

4. همچنان که شاهد مثال‌های فراوانی در قرآن برای مبانی این تفسیر وجود دارد که ما را از بسیاری از تأویلات که گاهی هم نادرست است، باز می‌دارد و راه تفسیر به رأی را می‌بندد.

5. امروز عمده شبهات و محور مخالفت دشمنان اسلام با قرآن و مکتب اهل‌بیت در حوزه در ابعاد مختلف مسائل مربوط به جامعه است، لذا پاسخ جامع و کامل به این شبهات، در سایه روی‌آوردن صحیح و کارآمد به تفسیر اجتماعی قرآن کریم مقدور است.

6. تفسیر اجتماعی قرآن، زمینة نگاه چند بعدی به قرآن کریم را فراهم می‌سازد و باعث می‌شود از ورود به دیدگاه‌های متحجرانه و تک بعدی که دفاع‌ناپذیر جلوگیری شود. این ویژگی‌ ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، و اولویت‌ها را مورد توجه قرار می‌دهد و اهل تأمل و دقت را از افراط و تفریط باز می‌دارد.

7. تفسیر اجتماعی قرآن با فلسفه نبوت و مستندات آن نزدیکی زیادی دارد. کمتر اهل تدبر و اندیشه در قرآن را می‌توان یافت که در فلسفة نبوت تأمل کند و به مسائل و دغدغه‌های اجتماعی مردم روزگار پیامبران و امروز توجه نکند؛ چرا که باز کردن غل و زنجیر از دست و پای انسان‌ها و رهایی واقعی آنان جز فلسفه نبوت که عمدتاً در همین حیات اجتماعی عینیت می‌یابد، مقدور نیست.

8 . اشتراک قرآن و دغدغه‌های اندیشمندان مصلح نیز فراوان است. آن‌چه از قرآن در بحث عدالت اجتماعی، مبارزه با ظلم، فساد و تباهی، حذف رهبری مشرکان و پیروزی مستضعفان عالم و ترسیم یک نظام نهایی اجتماعی استخراج‌‌شدنی است، همه در نوشته‌ها و گفته‌های عالمان و مصلحان اجتماعی ـ شرقی و غربی ـ آمده است؛ هر چند به حق می‌توان ادّعا کرد که سرچشمة بسیاری از این همسویی‌ها، بهرة مصلحان از قرآن و آموزه‌های دینی است. زیباتر از آن هماهنگی بسیاری از خواسته‌های معقول مردم و مستضعفان است؛ با آن‌چه که قرآن‌کریم در اصلاح جامعه دارد و این به معنای سازگاری تمام عیار قرآن‌کریم با فطرت ناب انسانی است.

9. تفسیر اجتماعی قرآن، یعنی پرده‌برداری مجدد از بسیاری از دستورهای قرآنی که به تعبیر مرحوم علامه (ذیل تفسیر آیة 200 آل عمران) در فردی‌ترین آن، ‌جنبه اجتماعی در نظر گرفته شده و اساساً خاستگاهی اجتماعی پیدا کرده است، لذا رفتن به سمت تفسیر اجتماعی قرآن یعنی نگاه عالمانه و دقیق‌تر با ضوابط، اصول و قوانین متقن‌تر به قرآن و دستورات الهی.

تأمل در آیات فقهی، آیات اخلاقی، آیات جهاد، آیات زکات و صدقات که به ظاهر همه را در یک جا به عنوان احکام جمع‌بندی کردیم، ما را بر این می‌دارد که افق قرآن را از افق دید خود متفاوت و چندین برابر بازتر ببینیم و بار دیگر معارف آن را فهرست‌بندی و اولویت‌بندی کنیم. 10. در کنار آن‌ چه آمد، باید از وجود تفاسیر دلنشین و جذاب و گاه دقیق و عالمانه در حوزة تفسیر اجتماعی قرآن کریم یاد کرد.

از زمانی که مفسرانی چون نویسندگان المنار، فی ظلال القرآن، نمونه و المیزان، و نویسندگان کتب شیعی که بیشتر در عرصه اجتماع برداشتی از قرآن را پرده‌برداری می‌نمودند (مانند نوشته‌های شهید صدر، شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی) پا به عرصة تفسیر گذاشتند، افق جدید پدید آوردند و دلگرمی زیادی به حق‌جویان و عدالت‌طلبان بخشیدند و نوید جدیدی در تحقق وعدة الهی (حاکمیت خدا بر زمین) را احیا نمودند. این رخداد در مقایسه با گروهی از کتب تفسیری که دغدغة آن‌ها مسائل اجتماعی نبود ـ تفاسیری که اگر روایاتی نیافتند از پرده‌برداری آیات الهی دوری جستند ـ یک حادثة نو و پربرکت برای جامعه اسلامی شمرده می‌شوند.

نتیجه‌

با توجه به شرایط جامعه اسلامی و نیاز شدید امت اسلامی به بهره‌گیری از سرمنشأ فیض الهی و اصلاح رویکرد‌های افراطی و تفریطی و گاه ناسازگار با اهداف متعالی اسلام ناب، لازم است تا با تأکید دوباره بر مراجعه جدّی و همه جانبه به قرآن کریم و خارج کردن آن از تحجر، باب تأمل در ابعاد مختلف از جمله نگاه جامعه‌شناختی به قرآن کریم و استفاده از آن در این عرصه بازتر شود و ضمن برخورد بیشتر «مسئله محور» با آن پاسخ‌های امروزین جامعه اسلامی ـ یا به طور عام جامعه بشری ـ را به نیازهای اصلی و حقیقی او دریافت نمود و شاهد دیدگاه‌های نوین در عرصه علوم انسانی، از جمله علوم اجتماعی، از منظر قرآن کریم بود و به نظر می‌رسد با گسترش گرایش تفسیر اجتماعی، بخشی از آن چه انتظار می‌رود، تحقق می‌یابد.

منابع

1.      آرون، ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی، ترجمه: باقر پرهام، نشر علمی ـ فرهنگی، تهران، 1384 ش.

2.      امزیان، محمد محمد، روش تحقیق در علوم اجتماعی از اثبات‌گرایی تا هنجارگرایی، ترجمه: عبدالقادر سواری، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم 1380 ش.

3.      جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 17، «جامعه در قرآن»، نشر اسراء، قم، 1388 ش.

4.      رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق تفسیر 1 و 2، نشر جامعة‌المصطفی العالمیه، ‌قم 1387 ش.

5.      زمانی، محمد حسن، مستشرقان و قرآن، قم، موسسه بوستان کتاب، 1385، چ اول.

6.      سمالوطی، بنیل، بناء المجتمع الاسلامی و نظمه «دراسته فی علوم الاجتماع الاسلامی»، دار الشروق، جدّة، 1428  هـ . ق.

7.      صدر، محمد باقر، سنت‌های تاریخ در قرآن، ترجمه: سید جمال موسوی، انتشارات اسلامی، قم، 1388 ش.

8.      طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، نشر شرکت سهامی، تهران، 1381 ش.

9.      طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

10.  عبدالجبار، محمد،‌ المجتمع، بحوث فی المذهب الاجتماعی القرآنی، دارالاضواء، بیروت، 1987 م.

11.  گروهی از نویسندگان، در آمدی بر جامعه شناسی اسلامی، نشر دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، قم، 1373 ش.

12.  مؤدب، سید رضا، روش‌های تفسیر قرآن، نشر دانشگاه قم، 1386 ش.

13.  مصباح، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قران، سازمان تبلیغات اسلامی، ‌تهران، 1380 ش.

14.  مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ در قرآن، (مجموعه آثار ج 2) نشر صدرا، قم.

15.  مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، 1376 ش.

مکارم، محمد حسن، ‌مدینه فاضله در متون اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1377 ش.

محمد رضا آقایی/عضو هیئت علمی جامعه المصطفی (ص) العالمیه

منبع: مجله قرآن و علم شماره 5